- دریافت پیوند
- ایمیل
- سایر برنامهها
پروندهسازی خبرگزاری فارس علیه المیرا گوزلزاده، داور کاراته
خبرگزاری فارس متعلق به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نسبت به قضاوت مسابقه کاراته بین نمایندگان اسراییل و تایوان توسط «المیرا گوزلزاده» موضع گرفته و خواستار برخورد فدراسیون کاراته، وزارت ورزش و «حراست» این وزارتخانه با داور بینالمللی کاراته ایران شده است.
حکومت ایران به دلیل به رسمیت نشناختن کشور اسراییل، اجازه رویارویی ورزشکاران ایرانی در مسابقات بینالمللی برابر نمایندگان اسراییل را نمیدهد و داوران ایرانی نیز از قضاوت بازیهایی که یک طرف آن ورزشکاری از اسراییل باشد، منع میشوند.
این مسابقه از سری مسابقات لیگ جهانی کاراته و انتخابی المپیک بود که در پاریس برگزار میشود و المیرا گوزلزاده به همراه همسر خود «جواد سلیمی» در این مسابقات داوری میکنند.
خبرگزاری فارس نوشته است: «در این سالها چه بسیار ورزشکاران، داوران و مربیان بزرگی که در راستای حمایت از جنبش مقاومت و آرمانهای ملت مظلوم فلسطین و به قیمت پایان دوران ورزشیشان، از رویارویی با نمایندگان رژیم صهیونیستی خودداری کردند تا ندای مظلومیت آنها را به سمع و نظر جهانیان برسانند. اما در نهایت تعجب میبینیم داوری که با اعتبار نام ایران مجوز شرکت در این مسابقات را پیدا کرده، به راحتی به آرمانهای انسانی و اسلامی پشت کرده است. داوری که از برنامه مبارزاتی که باید قضاوت کند، آگاه بوده و میتوانسته براساس قوانین فدراسیون جهانی به راحتی و بدون هیچ مشکلی از قضاوت انصراف دهد، چرا مبادرت به قضاوت کرده است؟ این اتفاق با چه مبنا و برای چه صورت گرفته است؟»
خبرگزاری فارس درحالی ادعا میکند که گوزلزاده توانایی انصراف از داوری این مسابقه را داشته، که در سالهای گذشته چندین ورزشکار ایرانی به دلیل عدم رویایی با ورزشکاران اسراییلی به بهانه مصدومیت، با محرومیتهایی از سوی فدراسیونهای جهانی مواجه شدهاند و سال گذشته هم فدراسیون جودوی ایران به همین دلیل با محرومیت ۴ ساله از حضور در مسابقات جهانی مواجه شد.
- المپیک, حق آزادی عقیده و بیان, حق ارزش و حقوق انسانی, حق امنیت اجتماعی و امنیت کار, حق انتخاب آزاد, حق دنیای زیبا و آزاد, عدم تبعیض
ورزش زنان در جمهوری اسلامی؛ صراحت خمینی و ایدئولوژی حکومت
این روزها بحث انتخابات در ایران با موضعگیری جدیدی نسبت به دوره قبل دنبال میشود. موضوع اصلی بر سر مشارکت یا عدم مشارکت در انتخابات ریاستجمهوری است. اما در میان طیفهای مختلف سیاسی و مخالف جمهوری اسلامی، زنان ایرانی و مطالبهگران حقوق برابری در ایران، آگاهتر از دورههای قبل حضور پای صندوق رای را تحریم کردند.
گروه کثیری از زنان پرسشی اولیه دارند؛ چگونه است که زنان در ایران حق رای دارند، اما حق دوچرخهسواری، موتورسواری، رفتن به استادیومهای ورزشی مردان، انتخاب نوع پوشش، آوازخوانی و موارد بیشمار دیگر را ندارند؟
اما در این میان ورزشکاران بسیار جسورتر از دورههای پیشین از تبعیضها و ناعدالتیها سخن میگویند.
طلوع انقلاب، غروب آزادی زنان
آیتالله «خمینی»، رهبر جمهوری اسلامی یک ماه پس از انقلاب درباره حجاب زنان ایرانی اظهار نظر کرد.
او گفت: «در وزارتخانه اسلامی نباید معصیت بشود. در وزارتخانههای اسلامی نباید زنهای لخت بیایند. زنها بروند، اما باحجاب باشند. مانعی ندارد بروند کار کنند؛ لیکن با حجاب شرعی باشند.» (کیهان ۱۶ اسفند ۵۷ شماره ۱۰۶۵۵ صفحه ۱)
یک سال و نیم بعد در تیرماه ۱۳۵۹ رهبر جمهوری اسلامی طی یک سخنرانی شدیداللحن اظهار کرد وجود زنان بیحجاب در ادارهها نشانههای شاهنشاهی است.
بعد از این سخنان از صبح شنبه ۱۴ تیرماه ۱۳۵۹ ورود زنان بیحجاب به ادارات دولتی ممنوع شد. در پی آن زن باید نماد یک کشور اسلامی را با خود حمل میکرد؛ با حجاب، فروتن، صبور، نجیب و مهد پرورش و رشد خانواده.
آیتالله خمینی هرگز مخالفت خود با ورزش زنان را مستقیم آشکار نمیساخت؛ اما در سخنانش تاکید بر فرزندپروری زنان داشت: «بانوان محترم ایران ثابت کردند که در دژ محکم عفت و عصمت هستند و جوانان صحیح و نیرومند و دختران عفیف و متعهد به این کشور تسلیم خواهند کرد و هیچگاه در آن راههایی که قدرتهای بزرگ برای تباه کردن این کشور پیش پای آنها گذاشته بود، نخواهند رفت.»
ورزش قهرمانی برای زنان پس از انقلاب
تا سالها بعد از انقلاب به ورزش زنان توجه نمیشد. در الگوهای مذهبی که بعد از انقلاب و در دوران جنگ برای زنان با توجه به سخنان روحالله خمینی ارائه داده میشد، ورزش جایی نداشت.
چند سالی بعد از پایان جنگ ایران و عراق با ظهور بازیهای بانوان کشورهای اسلامی ورزش قهرمانی وارد ایران شد. این مسابقات ابتکار «فائزه هاشمی رفسنجانی» دختر «علیاکبر هاشمی رفسنجانی»، رییسجمهور وقت بود.
اولین دوره بازیهای بانوان کشورهای اسلامی که ابتدا فقط زنان مسلمان کشورهای اسلامی حق شرکت در آن را داشتند، در سال ۱۳۷۲ در تهران برگزار شد.
پا به توپ شدن زنان
در اواخر سال ۱۳۷۱ فوتبال زنان در ایران با مسابقات سالنی یا همان فوتسال که برای نخستینبار در دانشگاه «الزهرا»، فرح سابق، برگزار شده بود، تا حدودی احیا شد؛ اما در این سال زنان فقط در مسابقات فوتسال و داخل سالن حق بازی داشتند؛ با پوشش کامل و بدون حضور حتی یک مرد. پس از آن زمان تیم ملی فوتبال زنان با رایزنیهای متعدد «خدیجه سپنجی» نایبرییس وقت زنان با علمای قم مجددا تشکیل و برای انجام مسابقات آماده شد.
نمایش ایدئولوژی اسلامی
رفته رفته زنان ایرانی پا به عرصههای بینالمللی گذاشتند و توانستند وارد ورزش قهرمانی شوند. سران جمهوری اسلامی که خود را وارث و نایب آیتالله خمینی میدانند، سعی دارند با تفکرات او در قرن بیست و یک که رو به پایان است، کشور را اداره کنند. آنها نتوانستند سد راه پیشرفت ورزش زنان در ایران باشند؛ اما از طریق دیگری از این پیشروی ورزش زنان بهره بردند.
شعار «زن ایرانی به دنیا نشان میدهد، با حجاب هم میتواند به قلههای موفقیت دست یابد» را بر سر زبانها انداختند تا بگویند این ایدئولوژی ما در ورزش زنان است.
اما در حقیقت ماجرا، آنها همچون بنیانگذار جمهوری اسلامی هرگز راضی به ورزش کردن زنان نیستند و چون یارای مقابله با این خواسته بدیهی را ندارند، ناچار به آن تن میدهند. زنان در ایران حتی ذرهای از امکانات ورزشی را که مردان از آن بهره می برند، در دسترس خود ندارند.
جعبه جادویی ممنوع
دیده شدن یکی از مهمترین عوامل محرک در ورزش قهرمانی است. اما از زمان طلوع انقلاب اسلامی، بهجز در چند مورد خاص از رشتههای ورزشی مانند شطرنج یا پرتاب دیسک آن هم بازیهای بینالمللی، مسابقات زنان از رسانه ملی اجازه پخش ندارد.
تلویزیون و برنامههای ورزشی کاملا در انحصار ورزش مردان هستند. علاوه بر پخش زنده تمام مسابقات مردان، برنامههای تحلیلی، انتقادی و کارشناسی متعددی در چند شبکه اختصاص به ورزش مردان دارد؛ اما نهایت سهم زنان مصاحبه و ارتباط تلفنی است. جمهوری اسلامی با وجود این تبعیضهای فاحش دم از برابری و حمایت همهجانبه از ورزش زنان میزند.
اما خداحافظی و مهاجرت ورزشکاران زن گواه بر عرصهای است که هر روز برای ایشان تنگتر و تنگتر میشود.
- حق ارزش و حقوق انسانی, حق امنیت اجتماعی و امنیت کار, حق برابری, حق دنیای زیبا و آزاد, حق مسئولیت نسبت به جامعه, ورزش بانوان
کرونا، منجی جمهوری اسلامی مقابل زنان، فیفا و ورزشگاهها
جمعه چهاردهم خرداد، خبرگزاری فارس به نقل از «ابراهیم رییسی» رییس کنونی قوه قضاییه و نزدیکترین کاندیدا به اتاق ریاستجمهوری، نوشت: «آیا حضور زنان در مسابقات آقایان، مشکلی را از جامعه و از زنان ایران رفع میکند؟»
ابراهیم رییسی در حالی از بیمیلی خود در زمینه حضور زنان در ورزشگاهها میگوید که از مانور دادن روی حضور زنان در ورزشگاههای ایران حرف میزند که پرداختن به این موضوع و وعده دادن در موردش، از مهمترین رفتارهای انتخاباتی کاندیداهای ریاستجمهوری در سالهای گذشته بود. او با خیالی آسوده، وعده قفل زدن دوباره به درها را میدهد.
ایران و بحرین، دوشنبه ۱۷ خرداد در منامه مقابل هم قرار خواهند گرفت. مسابقهای که قرار بود به میزبانی ایران برگزار شود، اگر همهگیری کرونا پیش نمیآمد، اگر بازیهای مرحله برگشت انتخابی جام جهانی بیش از یک سال به تاخیر نمیافتاد، اگر کنفدراسیون فوتبال آسیا کمی محترمانهتر بندهای قانونی میزبانیهای مورد نظر فیفا را درست میخواند و میزبانی را به بحرین هبه نمیکرد.
همه این اگرها، به یک نقطه میرسد؛ کرونا، «فوتبال سیاسی» ایران را «موقتا» نجات داد.
اسفند سال ۱۳۹۷، «سحر خدایاری»، ملقب به دختر آبی، برای تماشای بازی تیم محبوب باشگاهی خود، یعنی «استقلال»، به ورزشگاه «آزادی» رفت. او از سوی نیروی انتظامی بازداشت شد و سه روز را در بازداشتگاه گذراند. وقتی بیرون آمد، به او گفتند باید دادگاهی شود. نتیجه رفت و آمدهایش به دادسرای تهران، برگزار نشدن دادگاه و البته یک جمله در راهروها بود که شنید: «احتمالا به شش ماه حبس محکوم خواهی شد.»
وقتی از دادسرا بیرون رفت، خودسوزی کرد. از دنیا رفت و در میان فضایی امنیتی و بدون حضور خانوادهاش، در قم به خاک سپرده شد.
مرگ سحر خدایاری، برای جمهوری اسلامی به موضوعی امنیتی و سیاسی تبدیل شد. شورای عالی امنیت ملی، در پیامکی برای سردبیران رسانههای ایران از آنها با این ادبیات خواست تا موضوع خودسوزی را فراموش کنند: «برخی کانونهای رسانهای و امنیتی خارجی با تمرکز بر این رخداد، تلاش گستردهای را برای تبدیل نمودن نحوه فوت وی به جریانی اجتماعی و اعتراضی آغاز کردهاند. لازم است همکاران محترم، بهویژه رسانههای مکتوب که روز چهارشنبه (فردا) منتشر میشوند، با هوشیاری و درایت بیشتر از پرداختن به موضوع و بزرگنمایی آن و استفاده از الفاظی چون «دختر آبی» و… جدا خودداری نمایند.»
شورای عالی امنیت اما نمیتوانست صدای هواداران باشگاه «وردربرمن» را در آلمان خفه کند. هواداران وردربرمن همان هفته، بنرهایی را با خود به ورزشگاه بردند که روی آنها نوشته شده بود: «نه به ممنوعیت جنسیتی در ورزشگاهها»، «هواداری، حقوق بشر است» و «به یاد سحر خدایاری.»
«مت جنکیس» سردبیر سایت خبری «the18» در توصیف هواداران وردربرمن همان روز نوشت: «اینجا در آلمان، برای هواداران، همهچیز فوتبال نیست؛ ما زندهایم و کنار هم، با هم، برای هم زندگی میکنیم.»
«مگان راپینو» اسطوره فوتبال زنان آمریکا و جهان، همان سال وقتی برای دریافت جایزه بهترین بازیکن سال جهان از سوی فیفا، روی استیج رفت، گفت: «بعضی از داستانهایی که امسال شنیدم، برای من الهام بخش بودند. مثلا از رحیم استرلینگ (بازیکن منچسترسیتی) و کالیدو کولیبالی (بازیکن ناپولی) که با نژادپرستیها مبارزه کردند. یک پدیده منزجرکننده که امسال این دو با آن روبهرو بودند. یا آن زن جوان ایرانی که به خاطر ممنوعیت برای ورود به ورزشگاه خودسوزی کرد. اگر فقط ما زنان نبودیم که برای خودمان میجنگیدیم و اگر تمام مردم دنیا برای ما میجنگیدند، الان دنیای بهتری داشتیم.» او از حضار خواست به احترام سحر خدایاری، لحظاتی سکوت کنند.
ماجرا در ایران با تهدید سلبریتیهایی که از سحر خدایاری یا همان دختر آبی در صفحات اجتماعی خود یاد کرده بودند، ادامه یافت.
برای «صبا کمالی» بازیگر سینما و تئاتر ایران حکم جلب صادر شد. «وریا غفوری» کاپیتان استقلال پس از حمایت از دختر آبی و بر تن کردن پیراهنی به یاد او، دیگر رنگ تیم ملی فوتبال ایران را ندید. اما آن سوی آبها داستان فرق داشت؛ باشگاه بارسلونا و باشگاه رم ایتالیا، فدراسیون فوتبال دانمارک، کاپیتان تیم ملی زنان سوئد، «گری لینکر» و «پل پوگبا» ستارههای سابق و کنونی فوتبال جهان برای سحر فریاد زدند.
نتیجهاش شد ورود فدراسیون جهانی فوتبال به ۴۰ سال بسته ماندن درهای ورزشگاههای ایران به روی زنان.
فدراسیون جهانی فوتبال پس از ماهها سکوت، سرانجام در آخرین روزهای شهریور سال ۱۳۹۸ در بیانیهای رسمی خطاب به فدراسیون فوتبال ایران اعلام کرد که از این پس، بدون در نظر گرفتن هیچگونه بهانه یا توجیه از سوی ایران، مقابل ممنوعیت شرعی ورود زنان به ورزشگاهها خواهد ایستاد.
فیفا در بخشی از بیانیه خود نوشت: «در ادامه بحثها، فیفا مجددا موضع قوی و واضح خود را مبنی بر اینکه تمامی زنان باید اجازه ورود آزادانه به تمامی مسابقات فوتبال داشته باشند، اعلام کرد. همینطور فیفا اعلام میکند که تعداد زنانی که وارد استادیوم میشوند، باید بر اساس تقاضا باشد و در نتیجه بلیت در اختیار زنان قرار بگیرد.»
فدراسیون جهانی فوتبال در بخش پایانی بیانیه خود آب پاکی را روی دست نظام حاکم بر ایران ریخت: «موضع فیفا محکم و واضح است؛ زنان باید مجاز به ورود به ورزشگاههای فوتبال ایران باشند. برای تمام مسابقات فوتبال.»
پیش از این «مهدی تاج» رییس پیشین فدراسیون فوتبال و «مسعود سلطانیفر» وزیر ورزش و جوانان مدعی شده بودند که فدراسیون جهانی فوتبال «فقط» بر موضوع ورود زنان به بازیهای ملی اصرار دارد.
طبق برنامه دور رفت رقابتهای انتخابی جام جهانی در گروه C ایران فقط در بازی با کامبوج میزبان و سپس در مرحله برگشت باید مقابل هنگکنگ، عراق و بحرین میزبان میشد.
پس در همان تکبازی دورِ رفت، یعنی پنجشنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۸ وقتی کرونا هنوز سکوهای ورزشگاهها را درو نکرده بود، نیمی از سکوهای زنان در ورزشگاه آزادی با بلیتفروشی و نیمی دیگر گزینشی پر شد.
قرار بود در سه بازی برگشت نیز زنان وارد ورزشگاه شوند. قرار بود، در بازیهای لیگ برتر بیستم نیز زنان حق حضور در ورزشگاهها را داشته باشند. قرار بود در رقابتهای لیگ قهرمانان آسیا هم بخشی از ورزشگاههای ایران که نمایندهای در این مسابقات داشتند، به روی زنان باز شود. فیفا اعلام کرده بود که هرگونه مسدود شدن راه ورود به زنان در هر شهری از ایران، با برخوردی جدی از سوی این نهاد بینالمللی همراه خواهد شد.
برخوردهای انضباطی فدراسیون جهانی فوتبال با ایران چه بود؟ از جریمه و محرومیت تا تعلیق موقت.
همه چیز اما ناگهان به سود جمهوری اسلامی تغییر کرد. ۱۰ اسفند ۱۳۹۸ «جیانی اینفانتینو» رییس فدراسیون جهانی فوتبال در نخستین سخنرانی مجازی خود که به دلیل همهگیری کرونا بدون حضور خبرنگاران برگزار میشد، گفت: «هیچ مسابقه فوتبالی در تاریخ، مهمتر از جان مردم نبوده و نیست. ما قرار نیست به وحشت جهان بیافزاییم.»
همین جملات، درهای ورزشگاه را به روی تماشاگران فوتبال بست؛ آینده ورزشگاهها در ابهام فرو رفت.
ایران در همان روزها و برای نخستینبار در بازی سپاهان و پرسپولیس، ورود هواداران به ورزشگاهها را ممنوع کرد.
۲۷ فروردین ۱۳۹۹ «ویکتور مونتاگلیانی» نایبرییس فدراسیون جهانی فوتبال گفت: «مسابقات ملی که تحت نظر فیفا باید برگزار میشد، فعلا لغو میشود. تا سپتامبر در این مورد هیچ صحبتی نمیکنیم. آینده را جامعه پزشکی و دانشمندان روشن میکنند، نه ما.»
درها را بستند، اما نه برای همیشه. هفته گذشته، پس از ماهها انتظار، فینال لیگ قهرمانان اروپا با حضور تماشاگرانی که واکسن کرونا را تزریق کرده بودند، برگزار شد.
بازگشت نرم هواداران به ورزشگاهها هم آغاز شده است. اما یک سوال اینجا شکل میگیرد؛ آیا نظام حاکم بر ایران، موافق بازگشایی ورزشگاهها و مجادله دوباره با فیفا خواهد بود؟
کرونا اما اگر برای مردم ایران درد بود، اگر جانهایی را برد و اگر برای اقتصاد بیمار ایران زخم شد، برای ورزش سیاستزده و اسلامیزه شده ایران، نعمت بود. کرونا، بیتردید فوتبال ایران را لااقل تا زمانی نامشخص از تعلیق گذراند.
آنچه دوشنبه در زمین شماره یک ورزشگاه منامه اتفاق میافتد، شاید دوگانهای باشد میان دو احساس از سوی مردم و حاکمیت. آیا جمهوری اسلامی علاقهمند به بقای چهار ساله فوتبال ملی ایران خواهد بود؟
ابراهیم رییسی آب پاکی را روی دست جامعه زنان ایران رخته است. او نه تنها ورود به ورزشگاهها که احتمالا موضوع دوچرخهسواری دختران را هم بیش از پیش ممنوع خواهد کرد. شش کاندیدای دیگر هم در صورت رسیدن به ریاستجمهوری، راهی جز او نخواهند رفت.
اما فیفا در این مورد شاید مانند گذشته مصالحه نکند. ایران روزی مجبور به بازگشایی درهای ورزشگاههای خود میشود.
حضور احتمالی ایران در مرحله نهایی رقابتهای انتخابی جام جهانی، شاید چالش جمهوری اسلامی با نهادهای بینالمللی، حقوق بشری و فدراسیون جهانی فوتبال باشد.
ایران در صورت صعود از گروه C باید در گروه ۶ تیمی در رقابتهای رفت و برگشت، برای صعود مبارزه کند و البته بستن درها به روی زنان تقریبا غیرممکن است. عدم صعود تیم ملی به مرحله بعد، دغدغههای رییسجمهور آینده را لااقل در این زمینه کمتر خواهد کرد.
- دریافت پیوند
- ایمیل
- سایر برنامهها
نظرات
ارسال یک نظر